دوشنبه ۳ دی
سوغات شعری از محمد محسن خادم پور
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ۰۹:۲۹ شماره ثبت ۳۸۲۴۳
بازدید : ۷۲۶ | نظرات : ۲۹
|
دفاتر شعر محمد محسن خادم پور
آخرین اشعار ناب محمد محسن خادم پور
|
دل صدایت میکند از اوجِ طوفانی که هست
انتظارت میکشد در کُنجِ زندانی که هست
هر کجا هستی عزیزم خانه ات آباد باد
مانده آیا خاطرت سوگندِ چوپانی که هست
باورم ای گل نشد رفتی تو از چشم بهار
غصه خیزان میشود فصلِ زمستانی که هست
درهوای گرگ وُ میش از دور می آید خبر
ابرها ی تیره را سوغاتِ بارانی که هست
تلخی پیغامشان شیرینی شعرم گرفت
واژه ها افتاد در دامِ پریشانی که هست
آخرین حرفم پر از تردیدِ وقت رفتن است
درد میماند در این سرمایِ سوزانی که هست
محمد محسن خادم پور _ 1388
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.