سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        24 خرداد

        شعری از

        علیرضا آیت اللهی

        از دفتر آیتِ ایران نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۹:۲۸ شماره ثبت ۳۷۸۰۸
          بازدید : ۵۶۷   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا آیت اللهی

        زرگری گفت که من زر زِ زرِ زرگرها
        بستانم به خری ، خرتر از این خرترها
         
        سر برآورد خری کز همه خر خرتر ، من
        تو نه خر ! گربه ی دزدی ! زِ همه شرترها
         
        گر توانی که بگیری به درستی ، مردی !
        زر ؟ ، نه ! خوبی و بصیرت ز همه برترها
         
        خر زِ خوبی خودش بس که رسالات نوشت
        گاو حیران شده از اینهمه « من اکبر » ها
         
        گاو گفتا که منم صیقلیِ « خواب نما » !
        زین همه گاو صفت ، گاوتر از سرترها
         
        بز بخندید ، ولی گربه و سگ در رفتند !
        مرغ و خرگوش شده جزء همه منترها
         
        مورچه گفت : خدایا ! ... که شما ها کورید ؟
        پس نبینید بزرگیِ من ؟! ای عنتر ها ؟ !!!
         
        شاخِ من شاخ شکن پیش گوزن سوئدیست 
        کمرم همچو جبالی است زِ آنورتر ها 
         
        ( مورچه چشم ندارد که ببیند جایی ؛
        لیک دارد به زبان شعله ای از اخگرها )
         
        پشه گفتا که عزیزم ! تو مگر کور شدی ؟!
        و نبینی تو مرا غول تر از اصغرها ؟!!! 
         
        خسی از خاک بر آمد که منم رستم زال ! 
        چون که افتاده ام از دانه ی آن کفتر ها 
         
        ذرٌه ی خس به هوای مگسی خیز گرفت : 
        جامبو جت را تو ببین ! تیز تر ین محشرها
         
        کشو ر ما ز زمانی که شده « خالی » + « بند » 
        شیر شد خانه نشین زین همه خر برترها !
         
        فیل ترسیده مبادا که همه ش راست بود ؟!
        ببر و کفتار همه عزلتی از نرتر؟ ها !
         
        الغرض ، جمله چوشیرند و چوببری از کوه
        یک به یک همقدر ِتیپی از این افسر ها 
         
        لیک در صحبت با غیر و انرژی اتمی 
        شده قانع به ظریفی ، به خوی دخترها 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6