جمعه ۲ آذر
درشب بلند من... شعری از محمد یزدانی
از دفتر سنتی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۱۳ شماره ثبت ۳۷۳۹۰
بازدید : ۶۵۸ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب محمد یزدانی
|
برگ خشک قلب من تشنه ی شکستن است
بی بهانه شعله ور برگ خشک سوسن است
های مهربان ِ من ! - این طنین گام کیست ؟-
فرش زیر مقدمش مخمل دل من است
فرصتی چنین قشنگ بی گمان نداشتم
لحظه ای درنگ کن وقت دل سپردن است
آب و رنگ عاشقی است در نگاهِ روشنش
چشمه چشمه قلب من زیر ضرب سوزن است
زیر ضرب سوزن است ؟ این دل است یا حریر ؟
یا درخت ِ بی کسی کوچک و سترون است
::
وقت دل سپردن است ؟ خواب بی خیال خوش
وقت این دل غریب , باز پس ستاندن است
ای دل سیاه و زرد عشق رو به ما نکرد
باورم نمی شود هرچه دل اَز آهن است
من نشسته تیره بخت با خیال خام وتخت
قلب من هنوز هم سنگ سرد نشکن است
ای تکانده آستین پیش چشم من ببین
صفحه صفحه ی زمین مارزار و گلخَن است
تا دوباره سردهم گریه ی نیاز را
در شب بلند من یک ستاره روشن است
شور و خلوت حضور در کرانه های دور
غرق چشمه سار ِ نور شاخه ای تلاجَن است
محمد یزدانی جندقی جوانان امروز خلوت انس فصل غزل 1373
ابیات 4/ / 5 / 8 / 9 / 11جدید هستند1393
گلخن* متضاد گلشن سایر معانی این کلمه مورد نظر نیست
|