سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

بداهه هایی برای تو

شعری از

مجتبی شه ستا

از دفتر دل نوشته ها ! نوع شعر دلنوشته

ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۲ شماره ثبت ۳۷۲۲۲
  بازدید : ۹۸۵   |    نظرات : ۷۹

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر مجتبی شه ستا

بداهه هایی برای تو !
من ، در راهم
همین نزدیکی ها ، کنار آبادی دلت.
من ، می آیم
تا رسیدنم ، تنها یک پلک بر هم زدن چشم دلت فاصله است .....
***************
چشم دل بر هم می گذارم و صدایت می کنم. اما افسوس تنها زمانی صدایم را می شنوی که چشم سرت مرا می بیند.....
دلگیرم از تفاوت چشم ها...
دو انسان و این همه تفاوت !
***************
چه خوشبخت است دلی که رد پای یاد تو را در خود جای داده.
من تو را به نیکی در دلم یاد می کنم.
آنقدر برایم نزدیکی که گرمای حضورت مرا به ضیافت شادترین احساس پاکم نسبت به تو می برد .....
***************
به باورت هم نمی آید چگونه زمین گیر شده ام .....
کاش تو نیز به مانند من پرواز کردن تا اوج آسمان دلت را بلد بودی ، تا درک می کردی وقتی پرواز را می دانی اما پر پروازت بسته است ...
چگونه بیصدا در دلت با فریاد ، اشک می ریزی ..... !
***************
این روزها آن قدر دل نازک شده ام ،
که با عبور سایه خیالت نیز ،
بچه گانه می گریم .....
***************
تو ، هیچگاه درک نمی کنی تمامیت اندوه درونم را...
وقتی این چنین با لبخند از برابر نگاه مشتاقم می گذری و با عبورت ، دلم را هر بار به چالشی یکطرفه می کشانی...
کاش بدانی در این زمان ها ، چطور لحظه هایم ، بارانی می شود و تو .....
اما چه بی تفاوت ، می گذری و می روی .....
***************
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

سید مرتضی سیدی

زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست ااا که از خدای بر او نعمتی و آلاییست اااا وجود مبارکتان هم معرفت و صدق و صفا ست
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
7