دوشنبه ۳ دی
گریه با طعم غزل شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۴:۳۶ شماره ثبت ۳۷۰۸۷
بازدید : ۶۵۴ | نظرات : ۴۲
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
زخم هایی بعد تان از این و آن ها خورده م
ناسزا های بدی را از دهان ها خورده ام
آن شبی را با رقیبان تا سحر " می " خورد ه ای...
جای تان خالی گلم..... ز خم زبان ها خورده ام
جرم ما در " کعبه" و در سال " عام الفیل " نیست...
پس چرا من " سنگ ها" از "آسمان ها" خورده ام؟؟؟
کنده ی پیر بلوطم رو به روی خانه تان
سنگ های طعنه از دست جوان ها خورده ام
پیش ما از " منطق" تلخ لبان خود نگو....
من خودم " سقراطم " و از " شوکران ها" خورده ام
"مهربانی " بین ما تنها دلیل عشق نیست...
هرچه خوردم زخم ها از " مهربان ها" خورده ام
حرمت " موی سپیدم" را نگه دار و .... نجنگ....
"پرچم صلحم" که در میدان تکان ها خورده ام
هر چه از سهراب مان زخمی نصیب ما نشد...
آخر از تهمینه مان .......... زخم زبان ها خورده ام
**********************************
سرنوشت عشق با آیینه ها دیگر.....یکی ست
آخر بازیچه ی مردان خوش باور..... یکی ست
خاطراتم گوش کن گر تازه عاشق می شوی.....
خاطرات " هیزم " و فردای " خاکستر".. ..یکی ست
می روی تنها تر از من " در موازاتم" ...... ولی
مقصد این " ریل ها" تا هر کجا آخر...یکی ست
رفتی و عاشق شدن را کفر خواندی...پس دگر
با حساب حرف تو در بین ما کافر... یکی ست
شرح چشمان تو را گفتم دگر از کس نپرس...
چهره در آیینه ی "درویش" و " اسکندر" ...یکی ست
*************************************
کوله بار خنده را با خود تو بردار و....بروووووو
هر چه غم داری برای بنده بگذار و......بروووووو
من زمهر مادری خیری ندیدم نزد تو
کودکت را در دل گهواره بسپار و.... برووو وو
هر چه می خواهی ببر مال و منالم را..... ولی
خاطرات کهنه را در توشه نگذار و.... بروووووووو
حرف هایی را که با هم زیر باران داشتیم....
چال شان کن یک به یک در کنج دیوار و ...... بروووو
ای که می رقصی و با شور جوانی می روی
حرمت موی سپیدم را نگه دار و ..... بروو وووووو
بوسه ی پیرانه شهوت نیست.....از دلتنگی است
بوسه بر لب ها برای آخرین بار و ...... بروووووووو
شعر هایی را گفتم وصف خوش اندامیت
بیت بیتش خوانده در گوش سپیدار و ..... بروو ووووو
اسب تان آماده شد بانو..... لگامش را بگیر
خود به تنهایی بکش آهسته افسار و.... برووووووو
همتم دیگر ندارد طاقت شعر و غزل...
بعد تو .....این دفتر و.......این هم ز خودکار و.....بروووووو
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.