سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ترس

        شعری از

        نیلوفر مرداب

        از دفتر دلتنگی نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۶:۲۵ شماره ثبت ۳۶۹۶۸
          بازدید : ۵۰۶   |    نظرات : ۵۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیلوفر مرداب

        "ترس"
        من میترسم
        از خودم
        تو
        او
        همه
        میترسم!
        قوی هستم
        اما از قدرت میترسم
        من از نیستی
        از پوچی
        از این دنیای نومیدی
        از این فردای مبهم
         میترسم!
        قدرت فکرکردن دارم
        اما از این هم میترسم
        من از جلاد و قاتل ها
        از این دشمن
        از این ظلم و ستمگرها
         میترسم!
        جنگیدن بلدم
        اما از خون میترسم
        من حتی از تو میترسم
        تویی که دوست اسمت هست
        من از این دوستی ها
        از این مهر و محبت ها
        من از عشق هم
        میترسم!
        من خود شیرینم وُ لیلی
        اما فرهاد و مجنون ها رو میترسم
        من از حرفهای نجواگون
        از این نگاه معنی دار
        میترسم!
        من از پاکی
        از این تطهیر بودنها
        میترسم!
        من از شاکی,شکایت ها
        از این حکم و قضاوت ها
        میترسم!
        من از مظلومیت
        از فقر
        من از چشم یتیمانه
        من از آه های سینه سوز
        من از غم های مادرها
        از اشکهای روی گونه
        از مرد هایی که این روزا
        کمرخم کرده زیر فقر
        میترسم!
        من از بارون از طوفان
        و بیشتر از همه از سیل
         میترسم!
        من از سقف ترک دار وُ
        از این دیوارهای سست
        میترسم!
        من از پای برهنه وُ
        لباس وصله دار یه غریبه وُ
        صورت سرخ سیلی خورده ی یک زن
        میترسم!
        من از عدل خدا هم میترسم
        من, میتونم نترسم
        اما از نترسیدن هم میترسم
        من از این ترس میترسم!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6