سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دست های بریده

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۴ ۱۶:۰۷ شماره ثبت ۳۵۹۴۷
          بازدید : ۶۵۵   |    نظرات : ۱۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        « دست های بریده »
        ـــ لالایی، لالایی
        دست هایم برایِ تو
        زن
        با دو دستِ بریده
        در پریشانیِ بادهایِ سرزمینش
        موهایش را شانه زد؛
        کوچه یِ دلواپسِ احساس را
        دویده کودکی ، با دو پایِ کوچکش؛
        چکه چکه از شکافِ لب ها
        حزنِ موهومِ چکاوکی کوچک
        به انتهایِ کوچه ریخت
        زن
        مثلِ یک دخترِ کوچکِ طاس
        انتهایِ زمین نشست
        به حالِ طوفانی که موهایش را برده بود
        گریست...
        ـــ لالایی ،لالایی
        دست هایم برایِ تو
        زنِ توأمانِ رنج
        با دست هایِ جا مانده یِ پشتِ کابوس ها
        سر،بر شانه یِ تیغ ها نهاده بود
        وداس ...
        آخرین رخوتِ تنهایِ تنش را
        که به ساقه یِ ترد حوا
        وبه آهنگِ تصعیدِ صدا می مانست،
        بریده ... بریده ... دریده بود
        هر روز موشی می جوید
        طومارِ فردایِ بی آرزویش را
        ازآخرین رخنه یِ تاریکی و ترس؛
         آغوشِ انزوا
        مملو از تهیِ فریاد و سکوت
        ـــ وای کدام گوشه از این بسترِ بی عاطفه یِ خواب ؟...
        ژرفنایِ بی وجودِ زخم
        وقتی تکیه بر استخوانِ شکسته می داد
        لاجرم میان قلبش فرو
         نیشِ دردی
        به هر دمِ مجبورِاو
        ـــ لالایی،لالایی
        دست هایم برایِ تو
        ضجه مویه هایِ من
        به سنگ ها که می خورد
        خود هجومِ انعکاسِ سنگ می شود
        هم پایِ ثابتِ لحظه هایِ بی شمار
        غم ...  سنگ ... انتظار ؛
        دست هایم برایِ تو
        دست هایم را زیرِ سرت بگذار
        هر شب به پَرِ نازِ تو می آید
        زخم است ...
        به چنگِ تو می ساید
        لالایی ، لالایی
        دست هایم برایِ تو
        دست هایم برایِ تو
        فردایِ تو زیباست ... !
        فردایِ تو ... ؟!
        وای فردایِ تو ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

        مهدی رفوگر

        ،

        مهدی خداوردی پور

        ،

        محسن افشار نادری

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        زین العابدین محب علی

        ،

        فاطمه رها

        ،

        مهدي ازوج (هومن )

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        علیرضا آیت اللهی

        ،

        مهرداد حاجي پور

        ،

        مهرداد شیپوری

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        فرهنگ باریکانی (صالح)

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        ابراهیم سبحانی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        امیر شمشیریان

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        اصغر زند

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        شاهین لقایی(شاهین)

        ،

        آرش غفاری درویش(درویش کوی تو)

        ،

        سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        عباس خوش عمل کاشانی

        ،

        رضا نظری

        ،

        آزیتا احمدی

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        سهیل اروندی

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        نازنین حسنی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        علی زمانی

        ،

        پگاه بنوان

        ،

        علی غلامی

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6