سلام و عرض ادب به اساتید خودم
این شعر به عنوان مطلع ( منظورم اولین شعر ) مثنوی من خواهد بود که در آینده نزدیک منتشر خواهم کرد لذا اگر راهنمایی کنید و ایرادات آن را بیان کنید شکر گذار شما خواهم بود
اي خدا
اي سلام و اي كلام و اي دوام
صاحب كل جهان و كل نام
اي رحيم و اي كريم و اي زعيم
غالبي بر جمله عالم اي حكيم
اي كبير و اي كثير و اي نصير
آفريدي صد جهان بي نظير
اي لطيف و اي طبيب و اي حبيب
اي قريب، اندر قريب، اندر قريب
اي سميع و اي بصير و اي خطير
اي بود لطف تو، بر عالم كثير
اي مقيم و اي عظيم و اي قديم
هان كرم فرما ، كرم فرما، كريم
اي وكيل و اي دليل و اي كفيل
خلق كردي ذرّها، با صد دليل
اي قريب و اي مهيب و اي رقيب
در وجود ما شدي از ما قريب
اي قفور و اي صبور و اي شكور
کل عالم شد ز نورت، فوق نور
اي عزيز و اي حفيظ و اي تميز
صد جهان آمد پديد از ذرَه ريز
اي سريع و اي منير و اي قدير
عاقبت سوي تو گردید این حقیر
اي خدا و اي خدا و اي خدا
بنده ات دستش بلند است بر دعا
خرده بر جان كلام وي مگير
تحفه اش را در قياس از وي بگير
انتظار از هر كسي دروسع اوست
وسع ذهن او همين شد بهر دوست
شكر كردم ايزد حق را هزار
كو گشودست در به رويم صد هزار
او مسير راهم از صد خانه داد
وز در هر خانه صد درسم بداد
احمقان را در مسير من گذاشت
تا که از اعمالشان عبرت نگاشت
عاقلي را گفت در راهش نشين
تا بياموزد ز عاقل درس دين
گاه نادان، هوشمندي را به راه
تا بدانم هوش بي عقل جايگاه
گرچه هوشت باز گرداند گره
گر نباشد عقل، دام است هر گره
گاه كاري خوش بدون مزد شد
چند بگذشت و هزاران مزد شد
گاه ديدي ابلهي در جايگاه
حكمت حق را از اين كردي نگاه
ناگهان ديدي كه پالاني بزرگ
همره آمد پشت وي باري بزرگ
چون كه بارش آمدي در جايگاه
وي برون كردي ز جاي و جايگاه
در كلاس درس حق آموختم
صد هزاران واژه با هم دوختم
نظم دادم واژه ها يم را به كار
گاه گفتم در نهان ، گه آشكار
اين چنين دفتر به نظم آورده شد
صد گلستان در نظر آورده شد