سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      چ

      شعری از

      محمد فروغی

      از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۲۳:۱۴ شماره ثبت ۳۵۰۹۰
        بازدید : ۳۲۹   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد فروغی

      آخر چرا «چه»*را 
      آن چنان در میان جنگلی کشتند؟
      آخر چرا «نیچه» را
       تنها شارح فلسفه ی جنگل پنداشتند؟
      بی گمان
       حاکم جنگل باید
      درنده خوترینِ جانوران باشد
      پس بی سبب نبود
      که بر سر انسان
      -این شیر بیشه ی خلقت !-
       تاج سلطنت را گذاشتند
      اما پیام آن پیامبر 
      پس چه بود؟
      آیا بشر فرشته ایست در چنگال دیو؟
      من خسته ام از این همه چه و چرا
      از این همه دویدن 
      در پی سراب ها
      من در آتشین ظهر روز شک
      در بیابان فلسفه
      با پای برهنه ای 
      که زاندیشه داشتم
      در میان شوره زارهای «چه» یا«نیچه» 
      با کوله باری 
      پر از چه و چرا
      درجست و جوی 
       چشمه ی زلالی از حقیقت 
      هفت هزار بار دویده ام 
      و هر بار تلخی سراب را 
      به طعمی چشیده ام ...
      انسان بی گمان فرشته است 
      اشتباه نمی کنم
      «چه» یا «نیچه» مرده اند
      اما پیام پیامبر من زنده است
      دیو را باید کشت
      آه باز هم درندگی؟
      یعنی این آخرین جنایت است ؟
      -تاوان جاودانگی بی گناهی بشر-
      من باور نمی کنم،آن کس که دستش حتی به خون دیو آلوده گشت، فرشته است 
      باید دیو را فرشته کرد 
      انسان دیویست که می توانست 
      فرشته باشد
      و می تواند...
      این پیامِ پیامبر من است
      *چگوارا
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2