پیش در آمد بهار

دوستان باده بیارید بهار آمده است
باغ پر گل شده بر شاخه هَزار آمده است

باغبان تا شده از نسترن تازه عروس
بی خبر چند در آغوش چنار آمده است

ارغوان باده بدست آمده پیش از گل سرخ
تا دهد مژده که نوروز و بهار آمده است

بید نوشد مگر از آب که سر کرده فرو
در ره جوی که از گوشه کنار آمده است

راه گم کرده مگر پیچک و نیلوفر باغ
که چپ و راست بهر ساقه سوار آمده است

لاله ننهاده به جا ساغر گلگون از دست
نرگس از خواب شب پیش حمار آمده است

شاه پسندکرده به سر باز کله از گلبرگ
سرو تک قامت بستان به قمار آمده است

شمع در باغچه پروانه نسوزد دانی
جای هر شعله گل رنگ شرار آمده است

کاسه آغوش گشاید که کشد پرچم گل
در بر خویش که از بهر قرار آمده است

وه چه پیوند مبارک که نرفته است هنوز
یک دو مه تخمک گل حامل بار آمده است

این چه سری است که کرده است چنین دشت و دمن
این چه دستی است که اینگونه بکار آمده است

این بهاران مده از دست که این لشکر دی
تا که چشم باز کنی پشت حصار آمده است

خوش نشین با می و با یار بهاران لب جوی
ای خوش آن لحظه که لب بر لب یار آمده است