شعری تازه سروده ام از فاصله
_ باز هم برای خان _
به چند زبان در آمده است
یکیش همین زبان کوچه بازاری
– فاصله …
خان ِ من
در گندمزار گیلاس می کارد
وَ آلبالو را بیش از اَنار دوست دارد
حتی بیشتر از سیب
هی هم گل گاو زبان طلب می کند اَز من
_تازه دم _دمادم که به مزرعه می آید
چقدر حر فش می شود این با آدم !!!
- فاصله ...
خان ِ من هر گاه تنها به مزر عه بیاید
من رفیق اوهستم
هرگاه یک نفر همراه او باشد
رعیت او هستم
هر گاه دونفر همراه اوباشد
دستش را بالای چشمش که ابرونیست
می گذارد و
می بالد:
از آنجا ………
تا…………
به ……………… آن
جا …..
تمام ملک ا وست
می خواهد
تعداد زیادی رعیت استخدام کند
_فاصله …
خان ِ من البته خان ِ کجی نیست
کج و راست می رود اما حیف
_فاصله…
محمد یزدانی جندقی اساس 75 بازنگری 91
نقد اول : استاد علی اصغر اقتداری 28 / 07 / 1392 منبع سایت شخصی شاعر
سلام
این شعر تان از سطح سواد من بالاتر بود می بخشید چیزی دستگیرم نشد
پاسخ محمد یزدانی جندقی 4 0/ 8 0/ 1392
سلام جناب استاد اقتداری درود بر شما…شکسته نفسی فرمودید و مرا شرمنده ی بذل محبت خویش … بابت این آظهار نظر صریح و روشن در نقد این شعر از شما متشکرم
نقد دوم ؟!
ضمن سپاس مجدد از جناب استاد علی اصغر اقتداری "حرمان " چشم به راه دیگر استادان و مخاطبین ارجمند و ادیب در سایت وزین "شعر ناب " هستم :
توجه : نقدهای برتر در بازنشر مطلب زیر نویس می شود
با احترام محمد یزدانی جندقی