يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سینا یعقوبی نژاد
آخرین اشعار ناب سینا یعقوبی نژاد
|
این روزا وقتی صداتو می شنوم یه حالیم
نمی خوام از این نگات جدا بشم
می خوام آرزو کنم که در سکوت
واسه تو بمیرم و فدا بشم
هوای گریه داره آسمونم
چشام از اشک تو بارونی شده
خداحافظی نکن ،نرو بمون
نگو قلبم دیگه درگیر فراموشی شده
بازیه زمونه انگار همینه
یه جایی می رسه انگار تهشه
دیگه جایی واسه برگشتن تو نمی بینم
قصه ی جداییمون درس مث اولشه
من و تنهایی دیگه اجین شدیم
مث گنجشکای خسته از قفس
توی این زندگیه بدون روح
دلخوشیم به دونه ای ،به یک نفس
توی آسمون ما ابری نبود
زیر چتر عشق ما خیس نمی شد
حتی خورشیدم خجالت می کشید
بارون از کنارمون رد نمی شد
دل من تو دست تو زندونی بود
یه روزی نبود که یادش نکنی
همیشه بهم می گفتی عشق من
پرای بستتو بازش نکنی
نری اون بالای بالا تو غبار
بشی مث ابرای بدون رنگ
جایی که میمیرم از نبودنت
جایی که دلت میشه یه تیکه سنگ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.