يکشنبه ۲ دی
چی می پرسی شعری از تبسم تاجمیری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۲۰:۲۲ شماره ثبت ۳۴۳۰۹
بازدید : ۵۴۳ | نظرات : ۳۱
|
آخرین اشعار ناب تبسم تاجمیری
|
چه می پرسی ز حال من نمی دانی مگر یارم؟
خرابم، بی توام، تنها،ز شب تا روز می بارم
مثال برگ پاییزی ز درد بی تو می ریزم
نمی دانی چقدر از لحظه های بی تو بیزارم
نه رنگی مانده در رویم نه جانی مانده در پایم
کجایی نوش دارویم ؟به حد مرگ بیمارم
چه می دانی از این احساس می گویی تحمل کن
توان صبر درمن نیست، با من نیست افسارم
اگر افسار با من بود ،ازاین شهر می رفتم
ولی پایم به بند توست،می فهمی؟! گرفتارم
تو چون شیرین نگاهت را به سوی خسروان داری
و من بیچاره فرهادی که در عشقت وفادارم
من بیچاره جسمم را مثال شمع باریدم
تو ! آنگونه کمان پیچی که گویا من بدهکارم
کمان آنگونه می پیچی که تیرت قلب می پاشد
به تاوان کدامین جرم ،اخمت را سزاوارم؟!
من بیچاره که آرام در یک گوشه می سوزم
اگر بر شعله ام بازی، نیارد کس بی آزارم
خیالاتی مکن دل را مپرس احوال من دیگر
چه می پرسی زحال من نمیدانی مگر یارم؟!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.