بسمه اللطیف
تقدیم به مادرم
ای بهشت آرزوهایم به زیر پای تو
ای وجود من گلی از جنت الماوای تو
جان فدای یک نگاه مهربانت می کنم
چون که هستم غرقه در موج محبت های تو
حمل کردی و بپروردی مرا از جان خویش
جان و تن پرورد در آرامش دریای تو
موج آن دریا رساندم تا به اقلیم وجود
با طلوع درد بی تسکین و جانفرسای تو
شیره جانت مکیدم روز و شب تا یافتم
پرورش در دامن پاک و جوانی های تو
شد سنین کودکی طی درپناه عشق تو
با غم و دلشوره و بیداری شب های تو
از غرور نوجوانی گر چه می رنجاندمت
هیچ اما کم نشد از عشق بی پروای تو
در جوانی شد دعای خیر تو سرمایه ام
قاصرم از وصف خیر حضرت والای تو
چون کشیدی جور بی پایان من را بی امان
شد خمیده قامت سرو سهی بالای تو
سال ها در حسرت مهر نگاهت مانده ام
در هوای محضر شیرین و دل آرای تو
بوسه ها دادم به باد صبحدم چون می گذشت
تا فشاند از دل و جان بر مبارک پای تو
طول عمرت می کنم از حضرت یزدان طلب
ای بهشت آرزوهایم به زیر پای تو
مهدی اینک شد خموش و شکر ایزد گفت باز
دید چون لامنتهای وسعت معنای تو
مهدی رستگاری
نوزدهم بهمن یکهزار و سیصد و نود ودو
https://www.namasha.com/v/s1vGKrUC