شنبه ۳ آذر
گلایه شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۲۵ شماره ثبت ۳۳۸۰
بازدید : ۱۱۱۱ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
سوختیم از هجر و از کس هیچ وایی برنخاست
از همه یاران و نزدیکان صدایی برنخاست
ما که خیر جمله را عمری ز حق می خواستیم
تا رسد خیری به ما دست دعایی برنخاست
بندبازی ها نمود این دل بر این باریکه راه
یک تن از این شاهدان را مرحبایی برنخاست
بندی دل بودم و دلداده آن بند زلف
بابکی در ملک دل بهر رهایی برنخاست
عارفان خواندند راه دل ، یگانه راه راست
تاختیم این راه را ، گردی ز جایی برنخاست
گرچه وصلت را به پای جهد بس کوشیده اند
همچو پای جهد من از جای پایی برنخاست
حاصل از این جهد ما را آه ِ سردی بود و بس
آنچنان آهی که هیچ از بینوایی برنخاست
راه دشواریست راه صبر بر هجران تو
گم چو گشتم جز هوایت مقتدایی برنخاست
دوش از هجر تو مِی خوردیم و کردیم عربده
جز پریشان زلف تو زورآزمایی برنخاست
بُرد این طوفان غم با سیل اشکم از میان
بهر سکان دل ما ناخدایی برنخاست
تا فنای خویش رفتم قصه ی عشق تو را
ماجراجویی چنین بر ماجرایی برنخاست
دلبرا در نزد ما بنشین دمی از روی مهر
کآنکه نزد ما نشست از نارضایی برنخاست
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.