يکشنبه ۲۷ آبان
دفتر شعرهایم شعری از سجاد ربانی
از دفتر خیال نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ ۲۳:۱۵ شماره ثبت ۳۳۴۱۵
بازدید : ۴۴۹ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب سجاد ربانی
|
دفتر شعرهایم را کسی ورق نخواهد زد
جز بادهای سرد موسمی
و من نگاه کنم به برگه های معلق در هوا
عاقبت نوشته ها این بود
نمی خواهم به دنبال برگه ها بروم
حالا زمان گذشت ...
با خود فکر می کنم
دیوار ها تا چه حد قاب ها را تحمل کنند
و دل ها حسرت ها را
و آرزو ها برآورده نشدن ها را
همیشه حس می کنیم
یک چیز کم است
در روز بارانی, خورشید
در روز آفتابی, باران
چنین آیه های نحسی بر خود خواندیم
عشق هم فراری است
برگه ها هم از آسمان دل نمی کنَنَد
شیشه ها هم به جای چراغ شب می درخشند ...
قدم هایمان بر ساحل جا گذاشتیم
موج دریا در پی آمدن است
و شاید عشق هم رد ما را بگیرد
کمی بر دل ما بکوبد موج دوست داشتن را
نگاه کن
نگاه کن
موج ها خشمگین هستند
مثل بادهایی که دفترم را پاره کرد
و فقط گفتم آخ فدای سرت
چیزی نبود
خاطرات سال ها را با خود بردند ...
چد ثانیه ای که بگذرد
موج ها آرام می شوند
و برگه ها دورتر و دورتر
شاید قسمت همین بود , باید تسلیم شد
چقدر دست ها را مجبور به بافتن طناب دار کنیم
همه چیز بر حسب اتفاق بر گردن خودمان می افتد
چقدر ناله کنیم و کسی صدایمان را نشوند
چقدر بنویسیم و خواننده نداشته باشد
چقدر , چقدر ؟!!
مجرم کدامین قسمت زندگی هستیم
هر کس رسید
حال آب و هوا
یا زمان را پرسید
باید سپرد به بادها
بار دیگر آمدند
مرا هم با خود ببرند ...
" سجاد ربانی "
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.