يکشنبه ۲۷ آبان
دلتنگ.....نامه شعری از فاطمه دشتی
از دفتر خط خطی های کودکانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۰:۴۹ شماره ثبت ۳۲۴۷۵
بازدید : ۵۸۸ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب فاطمه دشتی
|
دیرگاهی است که من مست نگاهش ، شده ام
عاشق و جان به لب چهره ی ماهش ، شده ام
پیشه ام نیست به جز نغمه ی غم پردازی
من که از روز ازل قمری چاهش ، شده ام
سرخی رنگ انار است؟ شفق ؟ یا گل سرخ؟
گوییا سنگ مذاب است....پناهش ، شده ام
دست در دست رقیبان و به لب باده ی ناب
و دلش کوه گرانی است که کاهش ، شده ام
نمکش بیشتر از حد مجاز است و شکر
میچکد از لب او.. .غرق گناهش ، شده ام
ای اجل از چه شب و روز به دنبال منی؟؟
نفسی نیست....که قربانی راهش ، شده ام
قصه ی عاشقیم...زندگی شیرین است
یا چو فرهاد..که بیچاره ی آهش ، شده ام
دوستان طالع من باز ...به فنجان افتاد
باز هم ترجمه ی ...گاه به گاهش ، شده ام
در هراسم که شب از روز ...شناسم آیا؟؟
آن زمان گر شنوم ..زخم سه گاهش،شده ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.