سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      اهل افلاک

      شعری از

      سودابه طهمورثی

      از دفتر اهل افلاک نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ شماره ثبت ۳۲۱۱
        بازدید : ۱۰۶۳   |    نظرات : ۳۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سودابه طهمورثی

      نمی دانی چه در سَر دارم امشب

      هوای کوی دلبر دارم امشب

      ببین تیر غمت بر دل نشسته

      چو کشتی عاشقت بر گِل نشسته

      قلم با دستهایم قهر کرده

      جنونت شهره ام در شهر کرده

      فلک همراه قلب بی کَسَم نیست

      یقین دارم کسی دلواپسم نیست

      کشیدم شعله از برقِ نگاهت

      شدم خاکسترِ حیرانِ راهت

      دگر آتش نزن خاکستر است این

      به باد کوی تو عاشق تر است این

      حریمِ رازهای سر به مُهرم

      دلیلِ روشنِ ایمان و کفرم

      مرا دریاب دیگر طاقتم نیست

      فراقِ یار دیرین عادتم نیست

      برای زندگی شوری ندارم

      برای مُردن اما بیقرارم

      شراب وصل تو اشک است و زاری

      همه شب تا سحر چشم انتظاری

      نمی گویم که این دل عاشقت نیست

      تن بی جان و سردم لایقت نیست

      من و وصل تو با این جسمِ خاکی؟؟

      تو اهل بیکران افلاک پاکی

      ببین مرگم خبر از اصل دارد

      نشان از آیه های وصل دارد

      خوشا مرگی که آغازی دوباره ست

      برای دردِ هجران راهِ چاره ست

      هماندم که دلم در خون وضو کرد

      تو را از عمقِ جانش آرزو کرد

      برای عشق تو این سینه تنگ است

      بزن خنجر دلِ خونی قشنگ است.....

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4