زخمی تر از " فرهنگ "ِ آدم های این شهر
لَنگ است این دل ، لَنگ ِ آدم های این شهر
امسال هم رسواتر از هرسال ، هستم :
رسواترین " همرنگ "ِ آدم های این شهر
با هر سکوتم می چکد از بغضِ شعرم
بر دفترم " نیرنگِ آدم های این شهر "
باید که دلتنگم شوی حالا که هستند
دلسنگ ها دلتنگِ آدم های این شهر
بگریز امشب ای زلیخایی ترین عشق
از چنگِ من ، از چنگ آدم های این شهر...
پ.ن : " خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.....
ما که تا تونستیم همرنگ جماعت شدیم اما این همرنگ شدن حداقل به نفع من که نبود و ...
همرنگ گناه شدن خوب نیست...........عصر من هم عصر خوبی نیست
چقدر نقاب به چهره داریم...من که چهره ی واقعی ام را گاهی فراموش میکنم !!!!!!!!!!!!