تا کی از سردی غم دست به دامان عنایت باشیم
تا دیارخودمان راهی نیست
بهتر آنست که همرنگ جماعت باشیم
در دیار خودمان مهر و وفا ارزان است
در دیار خودمان عشق و صفا ارزان است
در دیار خودمان جور و جفا نیست که نیست
دوستی هست
شرف هست
ریا نیست که نیست
در دیار خودمان عشق لطافت دارد
گل ما رنگ کلک نیست صداقت دارد
در دیار خودمان واژه به باریکی موست
شعر و موسیقی و آواز
صدای پر قوست
شاخه ها میخندند
برگها میخندند
خوش بحال همه ی پنجره ها
خوش بحال همه ی خاطره ها
در دیار خودمان
شاخه ها
پنجره ها
برگها ، خاطره ها میخندند
در دیار خودمان مسجد و گلدسته و عشق
برفراز همه ی خاطره هاست
سجده کردن به خدا
عادت چلچله هاست
تا دیار خودمان راهی نیست
در دیار خودمان خوبی هست
در دیار خودمان نیکی هست
آنقدر هست که محتاج توانگر نشویم
دوست باشیم و ستمگر نشویم
مسکن ما دل ماست
مسجد ما دل ماست
پای بگذار بر این مسجد دل
پای بگذار در این مسکن دل
من در اینجا پرم از مهر و وفا
من در اینجا پرم از چلچله ها
پرم از عشق
پر از نور خدا
من ولی خالیم از خوبی تو
من ولی خالیم از خنده ی تو
من ترا کم دارم