بسم رب الشهداء و النور
تقدیم به پیشگاه حضرت ابوالفضل العباس(علیه آلاف التحیه و النور)
ای قیام قامتت در بوستان این جهان
گشته سایه بر سر دلدادگان و عاشقان
دست پرمهرت شده در جمله عالم دستگیر
بر نوای بینوایان و دل شوریدگان
از خم ابروی تو افتاده بر دل صد گره
وز هوای یادتو گردیده عالم چون جنان
گشته خورشید صفاتت در دو عالم منجلی
روی ماهت آبرو و زینت هفت آسمان
آه از آن دم که در میدان جانبازی و عشق
از ستاره شد فزون بر پیکرت زخم سنان
از زلال تشنگی سرمست و جانفشان شدی
چون به قعر چشمه آسیب می جوشید جان
آتش تیر و سنان و سوز عشق و ناز دوست
به از این چون می توان شد در گلستان جهان
پهلوان عشقی و سردار تنهای حسین
شهسوار شب شکن شاه شهید جاودان
پیر پیمانه کش نورانی صحرای عشق
نام تو بهجت فزای روح و جان عارفان
شیرمرد کربلا عباس ابوالفضل العلی
آن که دارد همتش از گوهر حیدر نشان
زبده مردانگی و پاکی و ایثار و عشق
ماه گردون ولایت فخر فخر عاشقان
عارف وعامی ز صهبای وجودت بهره مند
دامن تو ملجا و ماوای ما بیچارگان
آفرین ایزد دادار بر اصل تو باد
ای که عشق از شاهپرّ همتت شد مستعان
جوشش نام تو در اذهان چو ینبوع حیات
می کند سرشار گنج فیض حق را هر زمان
از تبتل در فنای عشق تا اوج بقا
رفتی و باب حوائج شد وجودت در جهان
شاهد شورآفرین عالم غیبی که کرد
از شهادت در وجودت جلوه اسرار نهان
در خرابات جهان درمانده ام فریادرس
یا وجیه عند رحمان الامان یا للامان
جمله آفاق جهان از ظلم و جور آگنده است
تیره گشته از شقاوت روزگار مردمان
پای می لغزد فراوان در گذار زندگی
رهنمایی کن دل و جان را به حق جاودان
بار سنگین گناه و لغزش و افت و خطا
نیست جز اصل تو امید ی برای ماندگان
جرعه ای ما را بده از ساغر نور علی(ع)
تا شود جان مستعدّ بخشش رب الجنان
قلب بی مقدار ما را مشتری پیدا نشد
نقد کن ما را به سوز کیمیای ناب جان
مهدی این دم چون به دست آورده ای دامان دوست
هیچ گه سر بر مدار از پای آن سرو روان
همت عالی طلب کن از خداوند رحیم
تا شوی شایسته درگاه آن جان آگهان
رستگاری نیست جز در حبّ اولاد علی
عشق آنان پیشه ساز و صرف کن جان را بر آن
مهدی رستگاری
دوازدهم آبان سال یکهزار وسیصد و هشتادوهفت خورشیدی