يکشنبه ۲۷ آبان
می نمایم من فدایت ، هر دو فرزندان خود شعری از فرامرز فرخ
از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳ ۱۹:۵۶ شماره ثبت ۳۱۲۶۳
بازدید : ۷۶۸ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب فرامرز فرخ
|
می روی اما ، نمیبینی دگر مردان خود
جان چه باشد تا فدا ،سازم برایت جان خود
-
یا حسینم ای برادر ، من چسان تاب آورم
می نمایم من فدایت ، هر دو فرزندان خود
=
ما دو فرزندان زینب از علی در ریشه ایم
همچو مادر یا علی ، مانند شیر بیشه ایم
-
بر گروه دشمن و ، هم منکر ِ آیات حق
ضربتی کوبنده ایم و ، تیغ تیز و ، تیشه ایم
=
تو همان ، خورشید ِمائی که به حال تابشی
چون نمی خواهم ببینم ، تو چه حالت می کشی
-
می روم ، در خیمه ی خود تا نبینی تو مرا
نعش طفلانم چو آری ،خود خجالت می کشی
=========
میگویند: زینب کبری (س)، دو فرزند خود (عون و محمد ) را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت (امام حسین ) مواجه شدید - کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر میداشت - دائی خود را به مادرش فاطمه (س) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید ........................
.............................................
آن دو برادر به جنگ پرداختند. سرانجام محمد به شهادت رسيد. عون كنار بدن گلگون محمد آمد و گفت: برادرم شتاب مكن، به زودي من نيز به تو مي پيوندم، عون نيز جنگيد تا به شهادت رسيد. امام حسين(ع) پيكر پاك آن دو نوجوان را به بغل گرفت و در حالي كه پاهايشان به زمين كشيده مي شد، آنها را به سوي خيمه آورد. عجيب اينكه بانوان به استقبال جنازه هاي آنها آمدند. هميشه زينب(س) در پيشاپيش بانوان بود، ولي اين بار زينب(س) ديده نمي شد. او از خيمه بيرون نيامده بود تا مبادا چشمش به پيكرهاي به خون تپيده پسرانش بيفتد و بي تابي كند و از پاداشش كم شود و شايد از اين رو كه مبادا برادرش او را در اين حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده يا بي جواب بماند. زينب(س) در اين هنگام بيرون نيامد."
قطعه اي از بهشت، علي نجاتي، صص 427-426
|