سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        پاییز

        شعری از

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        از دفتر آواز های زخمی نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۲۱:۳۸ شماره ثبت ۳۱۰۴۵
          بازدید : ۱۲۲۰   |    نظرات : ۹۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر اقتداری (حرمان)
        آخرین اشعار ناب علی اصغر اقتداری (حرمان)

        پاییز

        باز پاییز آمد و از روی خشم
        کرد برپا آتشی از برگ گل
        زاغ را فرمود تا شادی کند
        از سر شب تا سحر در مرگ گل

        تا نباشد در چمن شور و نشاط
        بانگ زد بر بلبل آواز خوان
        حکم تبعید پرستو را نوشت
        تا شود پرواز محو از آسمان

        باز پاییز آمد و گنجشک ها
        در سکوت لانه پنهان می شوند
        سیره و سارو قناری و هزار
        زیر سقف اشک مهمان می شوند

        لشگر پاییز از باغ و چمن
        هر چه زیبایی ست جارو می کند
        با نفس هایی که از سرما پُر است
        در گلوی باد ،هو هو می کند

        خیمه ای از برگ های نیمه جان
        بر کبود سبزه بر پا می کند
        بعد از آن قانون زرد خویش را
        با عتاب و قهر اجرا می کند

        با نگاهی پر غرور و کینه خواه
        می رود تا کوه و دشت و مَرغزار
        پای آزارش به هر جا می رسد
        می شود آن جا به ویرانی دچار

        آسمان در پشت اخم ابرها
        می شود پنهان و زاری می کند
        روز و شب با گریه های تلخ خود
        مرگ گل را بی قراری می کند

        جاده گم در وسعت باران و مه
        کوه پنهان در پتوی سردِ  ابر
        خسرو پاییز با اخم و تشر
        از طبیعت می برد آرام و صبر

        ناگهان در اوج قهر و اقتدار
        نوبت او هم به پایان می رسد
        زندگی جاری ست اما هم چنان
        گر چه بعد از آن زمستان می رسد!



         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2