آهای، آزادی را رها کنید
آزادی نعمتی است که انسان هیچگاه به آن مقدار که در اختیار داشته قانع نبوده و همواره در پی کسب سهم بیشتری از آن بوده است. حرص و آزی که نخستین نتیجه آن خروج آدمی از بهشت بود. آزادی که انسان در پی آن است وی را از بندی به بندی و از زندانی به زندان دیگر رهنمون می سازد. آزادی که انسان در پی آن است زنجیر اسارتی است که یک سر آن همواره در اختیار دیگری است.
انسانی که از ابتدای آفرینش صاحب این نعمت(آزادی)بزرگ بوده، هیچگاه ندانست که این نعمت یک بعد بیشتر ندارد و آن بعد ولایت مداری است و همین بعد خود دارای دو قسم است، یکی ولایت ا... و دیگری ولایت طاغوت و دیگر قسم سومی وجود ندارد. انسانی که در طول تاریخ ندانست هرگاه خود را از زیر سایه ولایت ا... رها کند به زیر چکمه های ولایت طاغوت سرنگون می شود.
مثل آزادی در این برهه از زمان، مثل همان کودکی است که به نزد علی(ع) آوردندکه ادعای مادری دو زن را بر پس خود داشت، با این تفاوت که مدعیان دروغین این کودک نه یک تن بلکه هزارانند و حاکم شرع این محکمه نه یار و برادر پیامبر بلکه مستکبرین و خونخواران زمانندکه نه بر حکم شرع بلکه بر پایه حقوق ناحق بشر به داوری نشسته اند. حال باید به حال کدامین تن گریست، به حال این کودک درمانده و یا به حال آن مادری که تکه تکه شدن کودک خود را به نظاره نشسته است.
آهای روی سخنم با شماست، با شمایی که به نام آزادی، آزادی را به زنجیر کشیده و به یکدیگر تندیس آزادی اهدا کرده اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما گرگان ملبس به لباس میش، همانانی که جایزه صلح نوبل می گیرند، در این جهان از همه آزادترند.
آهای با شمایم که به نام آزادی، لباس آزادی دریده و خود را لخت عریان به دیگران عرضه کرده اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما زنان فاحشه و بدکاره، در این جهان از همه آزادترند.
آهای با شمایم که به نام آزادی، خون آزادی مکیده و زمین خدا را به خون زنان و کودکان غزه رنگین کرده اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما جلادان و سفاکان دوران، در این جهان از همه آزادترند.
آهای با شمایم که به نام آزادی، کمر به قتل آزادی بسته و از کنار خانه خدا حکم قتل بندگان خدا را صادر کرده اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما خلفای دروغین اموی و عباسی، در این جهان از همه آزادترند.
آهای با شمایم که به نام آزادی، پرده حیا از قلب آزادی شکافته و مجلس بزم و آواز زنان برپا داشته اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما زنان رامشگر غرب، در این جهان از همه آزادترند.
آهای با شمایم که به نام آزادی، قلم به روی آزادی زده و با چرخش قلم هایتان آزادی را به صلیب کشیده اید، رها کنید آزادی را که به زعم شما نگارندگان چشم دوخته به جیب امپریالیسم، در این جهان از همه آزادترند.
شما را به خدا، رها کنید آزادی را تا که شاید این کودک درمانده اندکی در آغوش مادر آرام گیرد. شما را به خدا و به آنچه می پرستید، رها کنید آزادی را تا که شاید این کودک زخم خورده به التفات مادر توان و قدرتی دوباره باز یابد. شما را به خدا و به آنچه می پرستید و به آنچه نمی پرستید، رها کنید آزادی را تا که شاید این کودک محبوس در چنگال های درهم تنیده شما مجالی یابدتا که در دامان مادر پرورش یابد، تا که شاید از بند زندان نفس خویش آزاد گردید. مجالی دهید تا که شاید آزادیپس از آزادی از چنگال تحمیل ها، تبعیض ها، محدودیت ها و تلقین های شما مدعیان دروغین آزادی، سیرت انسانی تان را بر صورت حیوانی تان فائق آورد و طعم شیرین آزادی را قبل از آنکه دیگر فرصتی برایتان نماند بچشید.
و بدانید که اگر ما را با آزادی تنها گذارید، هرگز سلطه آزادی پروش یافته در دامان شما را برخود روا نمی داریم. چراکه آزادی ما هرگز از صافی فراخ تفکر فاسد و متعفن شما حاصل نگشته است. آزادی ما پرورش یافته درگاه ابدی و ازلی خداوند عزوجل است. آزادی ما پرورش یافته از کلام نورانی و قدسی پروردگار کریم و مجیدمان در قرآن است. آزادی ما تربیت یافته در میادین جهاد اصغر و اکبر رسول خدا و اهل بیت طیبه اوست.
و بدانید کودکان ما آزادی را در پای منبر مساجد آموخته، برایش جنگیده و در راهش خون داده اند و حال کودکان کودکان ما در همان راه استوار ایستاده اند.
*دوست خوبم زین پس این گونه مطالب را برای قسمت ارسال مطلب و پست ارسال نمائید.متشکر میشویم.مدیریت سایت