در این جاده های دروغ
که زمین زیر پاهایم خراب می شوند
می روم تنها
تا قلب شکسته ات را گرم کنم کمی
نشسته گرگها در کمین
بر ارابه های آهنین
طی می کنند جاده ها
در جستجوی ضعیف ترین بره ها
بر شانه این خیابان
ایستاده است این دختر غمین
کدامین گرگ در راه است
در این جاده غمین کدامین ارابه خون در راه است
فکر میکند به سالهای دور
پدرش مرد از گرگهای کمین
مادرش مرد از گرگهای کمین
گرگها بردند از او زمین
زیر این آسمان تیره وتار
کدامینارابه خون در راه است
او به قلب پدر فکر می کند
که پرپر شد در این زمین
قلب مادرش
که پرپر شد در این زمین
نگاهش مانده بر زمین
کدامین ارابه خون در راه است
قلب او خاکستر خواهد شد در این جاده ها
که زمین زیر پاها خراب می شوند
کدامین ارابه خون در راه است
پدرش گریسته بر این زمین
مادرش گریسته بر این زمین
قلبهای پرپرشان
مانده بر زمین
او فکر میکند تنها
چقدر گرگ مانده بر زمین
قلبهای پدران
قلبهای مادران
پر پر شد در این زمین
چقدر گرگ مانده بر زمین
کدامین ارابه خون در راه است
حسین شفیعی 1390