يکشنبه ۲۷ آبان
جفت های لنگه به لنگه... شعری از مریم شجاعی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ ۲۳:۱۳ شماره ثبت ۳۰۹۰۰
بازدید : ۴۲۱ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب مریم شجاعی
|
نگاه کن...
تار به تار
سپید میکنم
سیاه گیسوانِ پریشانم را.
ببین...
خط به خط
چروک میکنم
پیشانی نوشتِ سیاهم را.
بو کن...
دود به دود
تَنگ میکنم
نفسهایم را.
گوش کن...
هق به هق
زجه میزنم
تنهایی و بی کسی ام را.
.....
حرف نزن...
هنوز مانده است
تا بگویم
قصه ی عذابِ با تو بودنم را.
می بینی...
سرد شدم...
یخ زدم.
درست مثلِ تو.
من
ابری آرام بودم
و تو اما
بادی ویرانگر.
در من عطش باران شدن
و در تو
هوس کولاک.
وحشیانه وزیدی
و من
ناخواسته...
...باروَر شدم...
تولدِ برف
گناهِ من نبود
گناهِ بی عشقیِ تو بود.
ندیدی...
که غنچه های نشکفته ی ِ جوانی ام
به امید باز شدن
در آغوشِ بی مهرت
پژمردند...
نگاه کن
درد به درد
می نویسم از
عذابِ روزهایِ با تو اما
بی تو اَم...
و صبر کن
قدم به قدم
دور میکنم
سنگینیِ اسم ِسنگینت را
از زندگی ام...
( جفت های لنگه به لنگه)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.