پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر احسان احسانی مقدم
آخرین اشعار ناب احسان احسانی مقدم
|
بر سر كوي وجود
پشت ديوار زمان
پاي آن سرو بلند
مي نشينم هر روز
سبدي خاطره دارم با خويش
يادگاري است
تلخ و شيرين
دير سالي است
***
هر جا كه روم، مي برمش
شايد اين منشا احساس من است
پر پرواز من است
كاش روزي برسد كه جهانم
همه در ياد تو تعبير شود
در ياد تو اين خاطره ها هست هنوز؟
شادم از لحظه ي ديدار تو در
زير باران بهار
ساز باد از سر سوز
نقش آن بوسه ي تو هست هنوز
***
بر سر كوي وجود
پشت ديوار زمان
پاي آن سرو بلند
مي نشينم هر روز
تو اگر ياد كني يا نكني، ياد توام
در شب و روز زمين
***
روز باراني و من
در گذر خاطره ها
دست در دست تو از كوچه گذشتم
زيرآن بوته ي ياس
كه سرك از سر ديوار كشيد
چشم در چشم تو از راز نهان،
گفته از سرّ وجود،
گويم از عشق،
همين.
تكرار قدمهاي تو در كوچه ي ياس
منطبق بر تپش ثانيه ها
خنده اي بر لب تو
بغض در سينه ي من
زير آن بوته ي ياس
كه سرك از سر ديوار كشيد
همه در يا توام
تو اگر ياد كني يا نكني
***
چشمه ي اشك روان است هنوز
شده است جوي خروشنده ي آب
در ميان دل باغ
او خيالش همه دريا شدن است
مي رسد بوي بهشت
بر مشام دل و ليك
بي تو اين خاطره ها مي پوسند
جوي آب، كاش بداند كه در اين رد زمين
پاي اين پيچك سبز
مي رسد پيش خدا
***
تكرار قدمهاي تو در كوچه ي ياس
منطبق بر تپش ثانيه ها
خنده اي بر لب تو
بغض در سينه ي من
بي تو اين خاطره ها مي پوسند
چند سالي است كه من
چشم دوخته ام بر ره باغ
شادم از لحظه ي ديدار تو در
زير باران بهار
ساز باد از سر سوز
نقش آن بوسه ي تو هست هنوز
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.