يکشنبه ۲ دی
تقدیم به جناب محمد ترکمان(پژواره) شعری از محمد جهانگیری
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ شماره ثبت ۲۹۴۱
بازدید : ۹۰۰ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب محمد جهانگیری
|
جناب ترکمان عزیز این سروده شما چشم مرا گرفت و با آن بسیار راحت بودم اما با سلیقه ی خودم آنرا خواندم آوازی تقریبا متفاوت برروی آن خواندم که به شرح ذیل تقدیم می شود :
توجه : برای اینکه راحت تر دانلود کنید حتما لینک را در پنجره ای دیگر کپی کنید
http://www.4shared.com/audio/xqpKE_1U/___-.html
متن شعر:
آرِزو دارم دلم يک دم ز بند آزاد شوَد! راهي ي جاهايِ نا آباد شوَد!
وارِدِ آن وانهاده هاي تنها مانده بي فرياد شوَد! شايد اين دل، شاد شوِد، و از اين بارِ گِران آزاد شوَد!
وه! چه، آهنگين و غمگين سر دهَد آواز آن پيرِ بومِ با وفا! نه براي خود که فردا، رويِ ديوارِ سياهي مات اش مي بَرَد! سيرِ از پوشال و با چشم هاي باز و مهره اي!؟
او، براي من مي خواند و مي گِريَد کز جفاي خود گرايان تنها و متروک مانده ام!؟ من که بودم شاهدِ صد سوگ و شادي! سرپناهي بوده ام از بهرِ رمز و رازِ هاي ساکنانِ رفته زآن وادي!...
بي شمار زخم هايي هستم کهنه و بي التيام که جا خوش کرده ام بر سينه ي خاموشِ آبادي!؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.