سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        براي تو كه هميشه لبخند بر لب داري

        شعری از

        مهران حبیبی (شبگرد)

        از دفتر همیشگی ها نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۳ ۱۷:۵۸ شماره ثبت ۲۹۳۳۰
          بازدید : ۴۶۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهران حبیبی (شبگرد)

        براي تو كه هميشه لبخند بر لب داري
        داشتم براي تو شعر مي‌گفتم، دلم لرزيد، خواستم مثل اين روزهايي كه هي مي‌خنديم/ بخندم يادم آمد سال‌هاست/ خنده‌هاي از ته دل را فراموش كرده‌ام و بيشتر شبيه آدم‌هايي كه اداي زنده بودن را درمي‌آورند من هم راه مي‌روم/ حرف مي‌زنم/ مي‌خندم/ يادم آمد تو گفتي براي دوست داشتن خيلي از ماها همديگر را نمي‌فهميم/ داشتم براي تو شعر مي‌گفتم.
        آغاز راه است
        تو آمده‌اي
        با تمام ابرهاي باران‌زا
        و نسيم
        هم‌آواز توست
        و من اشتباهي كه هر روز تكرار مي‌شوم
        و تو نسيم را
        در ابتداي واژه‌هاي دوست داشتن رها مي‌كني
        ابر گونه‌هايت مي‌بارد
        و من در فصل هزار رنگ
        آنسان كه تو نمي‌داني
        مي‌خواهمت
        دوستت دارم
        بي‌آنكه نه تو در مني و نه من در تو
        تمام روز با چشمان بهاريت آغاز مي‌شوم
        و در انتهاي شب
        با خاطره‌اي از حرف‌هايي كه هنوز نفهميده‌ام
        به خواب مي‌روم و انگار سال‌هاست
        در جاده‌هاي به رنگ خوشي
        تو فرشته‌ي همراه مني
        داشتم براي تو شعر مي‌گفتم، دلم لرزيد/ خواستم بيشتر از اينها حرف بزنم/ حس درونم را برايت بگويم/ بگويم اي كاش هرگز ترا نمي‌شناختم/ نه آنكه مغرور باشم به مرد بودن و اگر سال‌هاي بي‌كسي‌ام بود/ شايد حتي نيم‌نگاهي براي محبت تو هديه نمي‌كردم/ اما اين روزها كه به تمام معني لذت‌آفرين است با تو همكلام مي‌شوم و ترا مي‌ستايم/ بگذار همه ترا دوست بدارند/ اما من آنگونه كه مي‌خواهمت دوستت دارم/ دوستت دارم.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2