ارتحال بانوی شعر وادب زتده یاد سیمین بهبهانی را تسلیت عرض می نمایم واگر دیرتر از بعضی ها سوگ سروده تقدیم کردم به این دلیل بود که نمیخواستم به این زودی نبودنش را باور کنم خداوند برای هیچکس مصیبت نیاورد دیده اید وقتی عزیزی از دست میرود اقوام نزدیک، باورندارند که باید برای عزیز ار دست رفته شان فاتحه بخوانند وبنده چنین حالی داشتم واگر مطمئن بودم که به بی احساسی متهم نخواهم شد تا اربعین این زنده یاد سوگ سروده ای در سایت نمی گذاشتم وبا این کار چهل روز دلم را گول می زدم که سیمین هست وچهل روز با دلم مویه میکردم شاید سوگ سروده ای پخته تر ودر حد شأ ن او تقدیم میشد اما نشد واین مرثیه تقدیم میگردد تا که قبول افتد
******
غم، مرا آشنایِ دیرین است
کودکِ دل، همیشه غمگین است
لیکن این غم که تازه آمده است
غیر غمهای تلخ پیشین است
وزنِ غمهایِ دیگرِ من نیست
آه، این غم، چقدر سنگین است!
بیستون هم به ناله آمده است
او مگر سوگوارشیرین است
آسمان، خوشه، خوشه، می گرید
گوئیا داغدارِ پروین است
نیست فصلِ خزان ، ولیکن باغ
خسته یِ دست و تیغِ گلچین است
آن غزالِ غزل، که هر بیتش
لایقِ صد هزار تحسین است
حالیا گورِ سرد ، منزل اوست
آخرِ کارِ آدمی ، این است
یاسِ خوشبویِ بوستانِ ادب
حال چشم انتظارِ یاسین است
همه سیمین بران سیه پوشند
ماتم جانگداز سیمین است
****
نثار روحش صلوات
-قاین-93/6/1