معلم

چه شوری می دهد نامت  معلم

چه نیکو نوشم از جامت معلم

فروزنده چو ماهی در شب تار

چو خورشیدی درخشی وقت گفتار

گهر بهرم به لب داری دمادم

کنی ایثار عشق خویش هردم

یقین قدر گهرهایت بدانم

ز ان صدها هزاران نکته خوانم

چو شمعی لحظه ها از خود گذشتی

چراغ راه تاریکم تو گشتی

عجب عشقی درونم ریشه دادی

به من هم علم و هم اندیشه دادی

تو نیکو فطرت و نیکو سرشتی

تو از یاران زیبای بهشتی

زنم بوسه به دست پر فروزت

مبارک بر تو بادا زاد روزت

مدینه ولی زاده جوشقان