سرزمینی که در آن نیلفر در جوار غم نمی پیچد
و درخت را دیگر کینه ای از چیتای جوان نیست
آنجا میفهمد: قاطر حس پدری را
کرم شب تاب عشق را در تابش جنس مخالف
و عابر لذت لیز خوردن کودک روی لجن زار
کاش عنکبوت بیوه میگفت به فرزند که پدر نیست و چرا نیست
کاش سرپایینی های بشریت همه بن بست بودند
سرزمینی که جا نخواهد ماند؛ نگاه حسرت یک کودک،
پشت شیشه ی مغازه ی اسباب بازی
درد شاعر باشعرهایش میشود درمان
بچه ها به موشک کاغذی گویند کلاغ
به هی مادر گویند امید
به شب بی ستاره گویند دریغ
هر جوان نگران پروانه ی رنگی، سیگارش خاموش است
آنجا همه از مانع سختی پرش خواهند کرد
عده ای زمین خواهند خورد؛ دستشان در دست خدا.
عده ای دور خواهند شد ؛ راهشان پیدا باد
دیگر هیچکس شنا نخواهد کرد در سیلاب خیال خود
واقعیت زیباست ******************** چند نکته قابل توجه دوستان: -چیتا یک پستاندار از رده ی گربه سانان است که برای تعیین قلمروی خود بر روی درخت چنگ می اندازد -اینم میدونین که قاطر نازاست -عنکبوت بیوه ی سیاه ،پس از جفتگیری با جنس نر او را می بلعد که اینکار با توافق جنس نر باهدف تامین انرژی لازم برای رشد فرزندان انجام میشود.