چهارشنبه ۱۶ آبان
دنیای کال شعری از مریم باغنده
از دفتر اسیر نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۳ ۱۸:۴۷ شماره ثبت ۲۷۷۳۰
بازدید : ۳۵۷ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب مریم باغنده
|
حساس می کند
باد می فشارد بدنش را.
شاید درون یک ظرف حلبی
سینه سوزان چنگ می زند
به دامان سیاه شب
امادر آمیخته اند ترس و تنهایی
و او انگار
چون معجونی ترکیبشان را سر کشیده!
اسیر شده در جنگلی
که سایه های درختان کال اند
هیچ نمیداند
به خود می پیچد و می پیچد
هوایی میخواهد برای تنفس!
دلتنگیها همه دری ساخته اند آهنین
ترس و وحشت نیز دیوی
دیوی باکفش های پولادین
دخترک , آرام
می خواند اسم خدا را
می نگرد به سوی لاله های عاشق
زیر لب زمزمه ی ,,رهایی,,می کند
اما تا به کی؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.