هو الرئوف
چو بر جهل خود آگاه شدم
از دشمنی شیطان
در مبا حثه آگاه شدم
از لباس پر تزویر ریا و
کرامات کاذب آگاه شدم
فهمیدم فهمیدم
هر که تنش سوخته شد به عشق
عاشق نیست
هر که دهد هدیه جان به عشق
عاشق نیست
هر که بسوزد بر صبر عشق
عاشق نیست
عاشق آنست بهتر از
هر آنچه معشوق خواهد شود
بی منت و پاداش از رنج بر معشوق شود
هدیه جانانش هزارن هزار شود
نغمه عشقش بیمانند و ناب شود
از خود بیخود جان شود
مثل جان شود
.............
دیگر من
سبک بال شدم
بسته به بار وتوشه بهر پرواز شدم
دیگر رها شدم
فارغ از بال و نام شدم
مرغ پرواز با زبان غیب شدم
خنده از چشمان عشق ناب شدم
چشم انتظار لحظه آخر دیدار شدم
رفتم که رفتم
با چشمان گریان خوشحال رفتم
الوداع
-------------------------------
کوفه در ظلمت
ابر ها ی تاریکش
برمظهر تابش نور حق رفته
خورشید مویه کنان بهر سحر خونینش
شرمساربه پیشواز خورشید عالم تاب رفته
ماه شیون کنان به دنبال خورشید
به خانه عاشق بی همتارفته
...............................
زاده کعبه امین حرمین
چو از خانه به مسجد می رود
بر هر قدمش
سوز و گداز مرغان خانه عشق
شعله افزون سر به آسمان دارد
چرا مرغان خانه عشق ناب
نمی گذارند علی(ع)
قدم بر قدم بر دارد
چرا پر های پرواز میریزند
چرا ناله های غیب طبیعت به پای علی(ع)
فریاد به سحر خونین می زنند
فریاد ناله از فرق سجده گلکون می زند
چرا مهتاب قدم علی(ع) نور باران می کند
به مسجد با ناله
هلال کاملش چادر سیاه به تن می کند
...............................................
چرا در ودیوار کوفه خود با اهلش به نفرین میکند
امشب برترین هدیه جان به جانان است
امشب سوز و گداز مناجات علی(ع)
اشکش با اشک علی است
امشب چاه های خشک کوفه
بی ناله و مناجات علی(ع)
عرقه به آب نمی شود
تشنه گان سیراب نمی شوند
دیگر سنگ صبور جان
طاقت ناله و مناجات علی نبود
.......................................................
امشب یتیمان چشم انتظارند
تا علی پدر هر یتیم هچون گذشته
نوازشی بهتر از پدر کند
.............................................
نمی دانم علی (ع) به دختش زینب
بهر وداع چه گفت
که زینب (س) با گوشه چادرش
اشکهایش می برد
ناله بر قدم وداع پدر ازخود میبرد
می ایست می نگرد چوه کوه میبیند
رفتن بهترین پدران را
به قربانگاه عشق
.........................................
می پیچد در کوفه
فزت به رب کعبه
باز بهتر از بهتری
از زمین به آسمان می رود
-------------------------------------------------
هر رمضان احساس میکنم عزرائیل به ملا قاتم می آید هر سال اورا می بینم
شاید این دفعه به نزدیک از نزدیک آید