به نام خداوند صدف
سرشار از کفرم فقط ، امّا مسلمانم هنوز....
من تشنه ی لب های تو من خیس بارانم هنوز
کردم بنا از عشق در قلبم برایت خانه ای
چون تو قدم ننهاده ای در سینه ویرانم هنوز. ..
له می کند حتّی اگر دنیا مرا ، پُر باورم
دل خوش بر این هستم توئی ــ تنها تو ــ سلطانم هنوز...
روی تنم با سنگ ها زخم عمیقی کاشتند....
تا هست قلبم دست تو ، بی تو پریشانم هنوز
ای آنکه می رانی مرا گندم نخوردم بی تو من
آورده ام رو سوی تو، آیا که شیطانم هنوز؟
پ.ن:
سلام...
راستش خیلی خواستم یه کمی رسمی بنویسم
دیدم همتون دوستم هستین و صمیمی باشه دلچسب تره. . .
سوال:من نبودم کی شلوغ کرد؟ ؟؟ ؟ ؟