بسم الله
ان امام انس وجان؛ کل وجود
ان جوادی که به عالم کرده جود
نام او نام محمد ص کنیه اش بو جعفر است
مرتضی ومنتجب ؛مختارو عالم ؛قانع در تقوا سر است
نیمه ماه صیام ؛عام دویست و پنج کم
شد تولد فخر عالم ان امام محتشم
چون قدوم با کرام طفل امد برجهان
بو الحسن در وصف او فرمود هان
او شبیه حضرت موسی که دریارا شکافت
هم چوعیسی ع کو زمریم پاکزاد
خود مطهر مادرش هم طاهر است
حقتعالی را نشانی دیگر است
مادرش ام ولد بود وبنامیدش رضا ع
خیزران چون بود اورا اصل ونام
نسبت مام گرامش میرسید تا ماریه
همسر خوب رسول الله وخیر الجاریه
در رسای خیزران و و وصف فرزندش تقی
گفت پیغمبر فدای ان پسر بامادر اهل نوبه ی
همچنین ام الجواد پاک را دادش سلام
ان امام هفتمین موسی کاظم ع با پیام
روز سوم از تولد یافتن؛ ابن رضا
حق تعالی را شهادت داد با قول رسا
(حضرت اما جواد علیه السلام در روز سوم تولدش چشمان مبارک را به اطراف افکندو بازبان فصیح فرمود اشهد ان لااله الالله واشهد وان محمد رسول الله )
تا نشانی باشد از عیسی ع بپا
در اوان کودکی ان جان جان
در سنین هفت تانُه سالشان
بعد تشیع امام هشتمین شیعیان
از سوی خالق خداوند جهان
شد امام انس وجان و شیعیان
در اوان کاراکابر وعظام شیعیان
با تامل جمع گشتند گرد ان فخر جهان
تا که دیدن معجزات از حضرتش
زنگ شبهه را زدود از حجتش
در همان نوسالگی در مجلسی
پاسخ ده ها سوال پرسشی
هرچه پرسیدند از غمض علوم
پاسخش را داد ان خیر نجوم
مجلسی ارا ست مامون باشکوه
از اعا ظم وهم اکثم پیش رو
حضرت جودو سخا ع را خواند او
گفت اکثم را سوالت رابگو
یحیی اکثم بپرسید از امام
حکم ان کوصید کردی در حرام(حال احرام)
حضرتش فرمود ان کو صید کرد
درحرم کشتش یا حل صید کرد
(حضرت جواد ع در جواب یحیی اکثم که پرسید حکم کسی که در حال احرام صید کند فرمود ان صید در حمحدوده حرم بود یا در حل(خارج از حرم) و....
بود صیاد عالمی یاجاهلی
(یعنی ایا صیاد علم به حرمت صید در حال احرام داشت یا جاهل به حکم بود)
باز ایا کشت صیدش را بعمد
یا خطا یی صیدش اودری به چنگ
بود ایا محرم آزاد یا اسیر
یاکه بودش از کبار ویا ازصغیر
بود ایا ابتدای صید او
یا که بازهم صید کرده بود او
بود ایا صیدش از مرغ هوا
یا زحیوانا ت دیگر در چرا
از صغار صید بود یا از کبار
نادم است مُحرِم ویا اندر صرار(اصرار دارد به صید )
صید او در روز بوده یا بشب
بوده در احرام عمره یا به حج
زین شقوق عالمانه ی ان امام
گشت مبهوت مجلس و اکثم تمام
در تحیر ماندو رفت هوشش زسر
عجز اواز صورتش ظاهر بگشت
بعداز ان خود پاسخ کل شقوق
حضرتش فرمود و مامونش ستود
باز مامون گفت ای بحرالعلوم ع
گر توفرمایی سوالی در عموم
پس بفرمود ان امام انس جان ع
کن بیان حکم نگاه این جوان
مردی افتادش نظر بر یکزنی
در اوان روز بود نامحرمی
چونکه روزش شد ضها گشتش حلال
در زوال ظهر باز گشتی حرام
باز درهنگام عصرش شد حلال
چونکه افتابش غروبید شد حرام
وقت خفتن هم حلال هم شدند
نیم شب چونگشت نامحرم شدند
فجر چون طالع شدی گشتن حلال
بازگو ای ابن اکثم این حرام و این حلال
گفت یحیی من خدارا شاهدم
زین سوال و زین جوابم عاجزم
پس اما م متقین فرمود هان
گوش دارید تا بگویم سر ان
بود ان زن یک کنیز اجنبی
پس نگاهش صبح نامحرم بدی
وقت اضها ان کنیزک راخرید
پس حلالش شد در اغوشش کشید
وقت ظهر اورا ازادش نمود
لاجرم نامحرمان گشتند زود
وقت عصر اورا تزویجش نمود
وقت مغرب هم ظهارش کرد بود
وقت شب کفاره دادو شد حلال
نیمه شب دادش طلاق وشد حرام
وقت فجر کردی رجوع وشد حلال
زین سبب بو داین حرام واین حلال
حضرتش درسن چارسالی که بود
بهر زهرا ع مادرش غمگین بود
گفت بابش ای زجان بهتر ولد
سر این اندوه گینی ات چی است
عرض کردش ای پدر جانم فدات
بهرمام خویش مانم دردناک
(حضرت فاطمه سلام الله علیها)
ان دورا از قبر بیرون اورم
بعد انهار ابه اتش افکنم
خاک شان را هم بدریا افکنم
فرمود: به آنچه با مادرم فاطمه (ص) بجا آوردند، فکرمي كنم. بعد امام جواد (ع) فرمود:اما والله لاخرجنهما ثم لاحرقنهما ثم لاذرينهما ثم لانسفنهما في اليم نسفا(به خدا قسم آن دو را از توي قبر در مي آورم و آتش مي زنم و آنها را پودر مي کنم و خاکسترشان را در دريا مي افکنم)
پس پدر نور بصر را بوسه زد
هم بفرمودش ای جان پدر
با ب ومامم باد بررویت فدا
که تویی شایسته امر خدا