سالها میگذرد
ساعت ها
ثانیه ها
ودلم در طلب عشق نفس گیر شده
پشت هر تکه نگاهم
نفسی جا مانده
که بر این ثانیه ها با عطشش میگرید
وبهاری امد...
وز پس روی گل و پروانه
این پرنده 18 سال است که در جامانده...
پرو بالش خسته
ودلش بارانیست
و نگاهش منتظر عشق به زنجیر شده
قفسی هست
که با رویش زنگار دلم
تاریک است
من همانم
که به قدوس تو یارب ماندم
به نگاهی از تو
حکما ازادم من
و چقدر تنگ است دلم
به اغوشی که سالهات از تو محرومم من
18 ساله شدم
اری 18 سال است ..... منتظرم
بزیبایی یک ستاره دلگیرم
انگاه که تاریکی احاطه دارد
گوارا ترین شراب عشق خداست
اول اردیبهشت امسال 18 ساله شدم راستش سالی که گذشت خیلی چیزا یاد گرفتم
سخت بود اما تجربه های خوبی رو بدست اوردم
اما اساتید و دوستان ناب خوبم
میخوام واسم دعا کنید تا ازین به بعد زندگی جدیدی رو شروع کنم بجای اینکه خیلی چیزا رو بالجبازی خودم امتحان کنم از تجریبات دیگران استفاده کنم
واینکه دعا کنید شرمنده خدا نشم...
ممنونم همه تونو دوست دارم
یاعلی