چهارشنبه ۴ مهر
زبان من! شعری از
از دفتر غربت موهوم نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۴۴ شماره ثبت ۲۵۱۹
بازدید : ۷۲۶ | نظرات : ۹
|
|
با کشاورزان،کشاورزی بگو! زور را جای پتانسییل مگو!
من که در یک دهکده بی راه و چاه، مشرِقَم همواره می باشد، پگاه!
ظهرِ باشد بهر من نیمی ز نور، مغرِبَم آنه، که شب آید به زور!
من چه می دانم که این حرفِ گران! یاوه باشد، یا بوَد،حرفی چو جان،
هفته ها باید بگردَم تا، کَسی؛ این سخن، بهرم نماید وارسی!
حال از گاها و خواهشا، مرا ! کار نیست و بگذریم از ماجرا...؟ ========== متاسفانه در اغلب گفتگوهای محاوره ای در بیشتر رسانه ها حتا توسط تحصیل کرده ها بار ها شنیده ام که: گاه را گاها=گاهن؛ و خواهش را؛ خواهشا =خاهشن، ووو...می گویند و می نویسند! که درست نیست در زبان فارسی (تنوین) وجود نداشته و ندارد. به نظر بیشتر صاحب نظران و تئوریسین های زبان شناختی دهه های اخیر، به واژه های تنوین دار عربی (ن) باید بجای تنوین بکار برد.مثال: اصلن...حتمن...احتمالن...و واژه های مشابه عربی دیگر... که بنده هم با این تغییر موافقم ولی تا همه گیر شدن راه درازی در پیش است. پژواره
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.