سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کبوترِ دل

        شعری از

        غلامعباس سعیدی

        از دفتر نقشی بر آب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۳ ۱۶:۴۶ شماره ثبت ۲۵۱۲۷
          بازدید : ۴۴۸   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر غلامعباس سعیدی

        چاه ویل است این شبِ تاریک دلِ زخمم کبوترِ این چاه

        لانۀ این کبوتر است انگار سرِ انگشتهای دیوِ سیاه

         

        داخلش داغ مثل چشمِ من خارجش خشک چون کویرِ لوت

        داخلِ چاه و خارجش انگار آتش افتاده بر گیاه و میاه

         

        سرِ هر شب کبوترِ دلِ من می گذارد هزار تخمِ امید

        بیش اَز نیم تخمها تا صبح می شود از غریوِ دیو، تباه

         

        نیمی از تخمها که می مانند جوجۀ زنده ای نمی آرند

        مثل یک زن زنی که می زاید بچۀ مرده ای پس از نه ماه

         

        جوجه هایی که زنده می مانند پرِ پرواز تا به دست آرند

        به زمین می خورند و می آید سرشان سرنوشتِ نادلخواه

         

        الغرض جوجه های امّیدم یک یک و دو دو و گروه گروه

        به عدم می روند و می ماند از تمام هزارتا پنجاه

         

        گرچه پنجاه جوجه می ماند دستِ آخر ولی فقط سی تا

        می پراند دلم سرِ هر صبح به دلِ آسمان به سوی ماه

         

        پرِ سی جوجه را دلم صدبار بسته بر شانه تا کند پرواز

        نتواند در آسمانی که خودِ سیمرغ می شود گمراه

         

        باز شب می شود دوباره دلم مثل هرشب کبوتری زخمی است

        می گذارد هزار تخمِ امید سرِ انگشتهای دیوِ سیاه

         

        غلامعباس سعیدی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4