پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی
آخرین اشعار ناب ابراهیم حاج محمدی
|
به نبــض عشـق ، خـــداوند می زند لبخند
بــه دشـــت ســبز، دمـــاوند می زند لبخند
نسیم ، صبحـدم از اشتیـــاق ، شور انگیز
بـــه روح جـــاری ارونـــد می زند لبخند
به شکـــر ایـــزد منّــان مراست دلداریکْ
به ســـرو قامتـــش الـــونـد می زند لبخند
ببین به سیـــنه ی مجمر دل است اسپندی
شـــرر بیـــاوری اسپــــند می زند لبخند
گمـــان مبـــر که شقـایق به داغهای دلش
بـــدون هیــــچ فـــراینــــد می زند لبخند !
ببین چگونه دلـــش داغدار گردیده ست؟
ببیـــن چقـــــدر برازنـده می زند لبخند ؟!
ببین درآینه خود را ــ که این پری پیکرــ
عجـــب به غنچـــه هماننـد می زند لبخند
بخـــند مثـــل شکفتـــن بخند مثـــل طلوع
شکوفه ، صبـح ، فرهمـند می زند لبخند
به پنـــدِ زاهــدِ بی دیــن نمی روم از راه
بـــه فـَــندِ پنـد ، پدافنـد می زند لبخند
بهارمی رسد ازراه وکهکشان مست است
شکوفـه ، عشـــق پراکند ، می زند لبخند
بورز عشـــق به هســتی فقط ببار ای ابر
به بســـطِ فیـــضِ خـدا بنده می زند لبخند
کرشمــــه های تـو را آسمان سجود آورد
کرشـــمه هـــای تـو پابـــند می زند لبخند
درخت سیــب من ای عشــق بارور باشی
به برگ و بـــار تـــو آونــد می زند لبخند
کسی شبیــه ملائک کـسی شبـیه خودش
زسیـنـــه قـــلب مــرا کـَـند می زند لبخند
گل از طراوت شبنــم به خویــش می بالد
« قمر» به طلعــت خرسند می زند لبخند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.