تقدیم به آبجی خوبم شکوفه مهدوی که لطف و محبت بی نهایتش منو به زندگی امیدوار کرد و درس انسانیت و عشق به من داد
ممنون از دوستان و اساتید بزرگواری که منو همیشه در پیشرفت هرچه بیشتر و سریع تر شعرام کمک میکنن ، خصوصا خانم شهبازی، دوست خوبم صدف، استاد فرمیسک، خانم محمودی و خانم نفس احمدی عزیز
سپاس ویژه از مدیریت سایت حاجی دوست داشتنی
روزی
روزگاری
روزگارم تیره
دل ز غم پر خون بود
اشک چشمانم خونین بود
تو نبودی آن روزها
روزهای سخت
پر از درد
و تلخ
تو آمدی و آن روزها هم تمام شد
غصه ام با آمدنت گرفتار دام شد
دگر گذشت سلطه ی غم بر شادی
با آمدنت برایم اشک غم حرام شد
سالها در حسرت لحظه ای آرامش
آشناییِ تو، مُهرِ ختامِ این درام شد
اکنون وقت شادی و لبخند است
فصل نومیدی با آمدنت تمام شد
دلم اسـیر طوفان خشم و بلاها بود
با مهربانی تو دلـم رهـا زین دام شد
تو نبودی و هیچ خبر از عشق نبود
بودنت زنده ماندنمرا علتِ تام شد
دل پریشانم غرق امواج بیرحم بود
دل سردم، گرم ز مهرتو بامرام شد
آتش گرفت بود و نبودم از هجر تو
شعله غم خاموش و غصه ناکام شد
من که قبل از تو اسیر درد و غم بودم
حال لـبخنــدم شهرت خاص و عام شد