ناله ی هر صبح و پسینم بیا
با غم هر روزه عجینم بیا
ورد لبم ذکر محمد شده!
دست به دامان امینم بیا
بس که به یاد تو غزل گفته ام...
راهی زندان اوینم بیا
رام ترین اسب چموشت شدم
حال که آماده ی زینم بیا
بی ادبم؟...وای! بلا نسبتت
خر شده آماده ی هینم بیا
راه نشانم نده با زیرکی
بحث نکن!سگ تر از اینم بیا
لر تر از آنم که بگویم برو!
یار شفیق دل خینم بیا
شور و شرم رفت!جوانی گذشت
حال که آرام و متینم بیا
فصل جوانی همه با شک گذشت
حال که لبریز یقینم بیا
خانه بدون تو جهنم شده
مژده ی فردوس برینم بیا
دور نشو!باز نگو کافری
لا اقل اندازه ی دینم بیا
مانده به دل، سیر نگاهت کنم
کاش کنارت بنشینم! بیا
خنده ی مستانه ی دیروزیم...
حال که افسرده ترینم بیا
گرچه به پای تو جوانی گذشت
حیف که خط خورده جبینم بیا
بیت به بیت غزلم گریه شد!
بانی اشعار حزینم بیا
دورترین خاطره،نزدیک شو!
ناز نکن!چله نشینم بیا
آمده ام چهره ی ماه تو را...
لا اقل از دور ببینم بیا
سلسله ی عشق،به خاکم بتاز
پاک کن از روی زمینم بیا
خاک تنم ،مال تو تخریبچی
حال که آماده ی مینم بیا
عاشق شعر و غزلی خوب من؟!
باش که در فکر همینم بیا
حال که از بخت بدت شاعرم
خالق صد شعر وزینم بیا
تا تو بیایی و شکارت کنم
پشت همین واژه کمینم بیا
بوسه بزن،بیت به بیت غزل
تا ز لبت بوسه بچینم بیا