يکشنبه ۵ اسفند
دوست... شعری از علی قیصری
از دفتر عسل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ ۰۷:۳۹ شماره ثبت ۲۲۱۳۲
بازدید : ۵۶۳ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب علی قیصری
|
منّت کشم از دوست ، و بر ما نگذارد
در کلبه ی ما نیمه شبی پا نگذارد
در خیل خیالاتم و شب در غم عشقش
خوابی به دو چشم آید و رویا نگذارد
یا رب گذر ثانیه ها در دلش افتد
تا وعده ی امروز به فردا نگذارد
زندانی این شهرم و افتاده ام از درد
در پای حصاری که تماشا نگذارد
وقتی که صبا بوسه زند دامن گل را
رختی به تن غنچه ی زیبا نگذارد
ترسم که خزان آید و از دفتر شعرم
برگی ز غزل های مرا جا نگذارد
شرمنده شوم خواهش دل را بکنم فاش
صد سینه سخن دارم و لبها نگذارد
بنهاده خدا در دل من مهر ِعسل را
شوری ست که در هر دل ِ شیدا نگذارد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.