دلم امشب گرفته بی وفا یارم
دلم طوفانه بازم مثل یک دریا
بگوای نازنین امشب کجایی تو
منم در یاد تو ،هستم، بگو آیا!!
دارم دیونه میشم از غم دوریت
نمیدونم چرا بی اعتنایی تو
مگه این تو نبودی که بهم گفتی
دوسم داری ،چرا پس بی وفایی تو؟
تا گفتم، دوستت دارم چرا رفتی!
مگه اینو نمیخواستی ازم هر شب!
چیشد دیونه میخواستی فقط مارو
بسوزونی تو غصه ،یا که توی تب!
عجب دیونه بودم من! نفهمیدم
داری بازیم میدی،عشقی تو قلبت نیست
بهم گفتی هوامو داری اما من
می بینم که صداقت توی حرفت نیست
همش تقصیر اون چشمای مستت بود
که من میسوزم هرشب توی دلتنگی
بهت دل بستم و موندم به پای تو
ندونستم که تو داری دل سنگی!
حالا من موندم و چشمی که تو راهه
دارم چک میکنم هر لحظه گوشی رو
دریغ از یک پیام ساده یا زنگی..
با این کارا میخوای ثابت کنی چی رو!
مگه دیونه من بازیچه ات بودم؟
مگه عاشق شدن هم بچه بازی هست
داری میخندی الان!توی این جمله؟
بخند اینجای شعرم صحنه سازی هست
فقط خواستم یه خنده رو لبات باشه
نخواستم آخر شعرم نخندی تو
همش حرفای این دل بود باورکن
برای من همیشه مثل قندی تو
بخند اما کمی هم مهربونی کن
تواین دنیا به جز خوبی نمیمونه
نگو تقصیر من بوده که توسردی
غرور تو کم از من نیست دیونه