يکشنبه ۲ دی
بغض مشترک... شعری از رضا قنواتي ( خيال )
از دفتر كوچ خليج نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲ ۱۵:۴۴ شماره ثبت ۲۱۹۲۰
بازدید : ۷۵۱ | نظرات : ۳۶
|
دفاتر شعر رضا قنواتي ( خيال )
آخرین اشعار ناب رضا قنواتي ( خيال )
|
افتادن از داغی تنت
ازچشمان براق کسی بود
یکی دیگر
من که نه
دست من نبود
بوت های انگلیسی
پاهای آلزایمر گرفته می برند
دست تو هم نبود
از خاطر قزاق های پیر
تا سنگفرش های مه گرفته لندن
پراز اسب صد ساله ترکمن است
که شب تولدشان بمب صدا نمی کند
مثلا زندگی می خواست
کویت باشد
توی چشم های مکدر کی
ما که نبودیم
حالا
دستی , دستی
هر کدام یک سو
تکه هایمان را تف می زنیم
که نزدیکترازسیر و سرکه
بچسبیم به تکه های ناتنی مان
دست وپا چلفتی
پاها یمان پس می کشند
دست ها پیش می افتند
جز ماکی دلش گرفته
از این پس وپیش
ته فکرهای چوبی
که رسم جان گرفتن را خوب بلدند
حالا که هستیم
دست کیست
که سرخ پوست ها دور آتش
چوپ می شکنند
وتو با دردهای هفت روزه
هنوز سر در گم
عمق گودی نگاه یک ایستگاه
دعا می خوانی
ومن خاکستر می شوم
توی تنهایی جاده
جز ما کی می داند
سرماه تو
زیر تیغ شب رفت
جمجمه ی خاکی من
زیر آستین حبه قندی مرتد
پس کی برمی گرداند
تکه هایمان را
از خم پیشانی کتاب های روسپی
فریاد
فریاد
فریاد
من کجا
تو کجا...!
.
.
پی نوشت:
جنگل بان
از اسب
جنگل
از اصل
زمین
از نسل
افتاد........ !
.
رضاقنواتی(خیال)
بندرماهشهر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.