سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        تو و من ...

        شعری از

        محمد رضا صالحی

        از دفتر مسافر بیابان نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ۰۰:۳۷ شماره ثبت ۲۱۸۶۱
          بازدید : ۵۶۵   |    نظرات : ۸۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد رضا صالحی
        آخرین اشعار ناب محمد رضا صالحی

        تقدیم به خواهر خوبم و دوست عزیزم : مینا فیروز

         

        چشم هایِ پاکِ تو زیباتر از زیبا

        و منم خیره به چشم های نازِ تو

        چشم تا چشم نگاهی زیباست

        زیباییِ بینِ دو چشمت غوغاست

        چشم هایِ پاکِ تو زیباتر از زیبا

        و منم خیره به چشم های نازِ تو

        چشم تا چشم نگاهی زیباست

        زیباییِ بینِ دو چشمت غوغاست

        از مهر تو باید که مکرر گویم

        وصف مهر تو نگنجد در یک شعر

        بهر تو باید که دیوان ها بسرایم

        از چشم تو تا مهر تو فاصله ای نیست

        از دل من تا دل تو فاصله گر بود شکستم

        دل من با دل تو اکنون یکی ست

        تو ز من

        من ز تو

        تو و من ، هر دو یکی ست

        دلم اگر شور و امیدی دارد

        از سبب بودن توست

        چشمِ من اگر روشن است

        وز نگهِ نافذِ توست

        در وصف تو غزل ها و مثنوی ها باید گفت

        تو از قلم بالاتری

        در وصف تو با طلا نه!!!

        با خون باید که نوشت

        از بهر تو جان کم است

        برای داشتنت دل و جان باید داد

        ای که از مهر تو من سرشارم

        ای که از بودنت خیلی خوشحالم

        بمان و بمان تا ابد دهر

        نکند خسته شوی ز برادر

        بمان تا رنگ و بویِ تو بگیرد نفسِ من

        نکند تنها گذاری ام در بیابان

        تو بمان تا بیابانم گلستان بشود

        از تو و بودنت شعری نوشتم

        ولی آخر کس نفهمید

        من چقدر به احساس تو دل بستم

        به تک تک بیت های تو دل خوش کردم

        تو بنویس و قلمت همیشه سرفراز باد

        تو بنویس تا بخوانم حرف های دلت

        حرف که نه

        دردهای دلت

        دردهایی که تسکین میدهم با خون دلم

        خونی که در بودنت ارزش دارد و بس

         

        بعد شعر " درد دل یک شاعر ... " ، دوتا از شاعران ناب حقیقتا حرفای منو فهمیدن و با لطف و محبت و راهنمایی خودشون بهم کمک کردن تا بهتر و قشنگ تر به زندگی نگاه کنم و آرامش و شادی رو بیشتر از قبل داشته باشم

        لطف و مهربونی این دو عزیز برام واقعا عجیب بود ولی باورم شد که هنوز هستن انسان هایی که رنگ و بوی خدا رو میدن و بدون چشم داشت نیکی میکنن...

        با تمام وجود مدیون شونم و برای خوشبختی شون ذره و لحظه ای دریغ نمیکنم

        آبجی شکوفه و آبجی مینای عزیزم دوست تون دارم

        این شعر رو هم تقدیم میکنم به مینای عزیزم

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6