اربعین شهدای کربلاء
آسمان باریده غم
سنگ ها ظلم و ستم
کوچه ها پر شده از آوارها
رنگ خون پاشیده بر دیوارها
زارها و ناله ها
بوی درد و غصه ها
اشک ها جاری شده در جوی آب
خون ها معجون و در خشکی مذاب
دست های بی جسد
چثه های سر بریده آشنا
باد نمناکی وزیده در سکوت
زینبان ماتم زدند در کربلا
زیر نور آفتاب
پیکر بی جان شده ملک زمین
وا اماما واعلیا و امین
کوفیان آلوده کردند اینچنین
مرد ها بی رمق و خفته به خاک
این ستم کرده کجا
پادشاه قدّر و بی رحم و خواب
مثله کرده ریشه ی انسان پاک
در فضای تابناک
باز می گردد نوای دلپذیر
شام بیدار شد از دخت امیر
همه در عشق حسین و یاوران
دفن اجساد به خون غلتیده را
اربعین آمده نزد علقمی
می گذرد ایام و دنیا چشم باز
دیده آن فریادها در کارزار
در خلوت تنهای شب
بر مریدان امام و همرهان
کودکان بی خانمان
این یتیمان زمان
شیون و غربت و درد
در هوای برف و بارانی و سرد
جرعه کردند
قطره آبی
زیر شلاق و اهانت های فرد
گشنه گریان
بی کفن
در کاروان نغمه خوان
چهره ها محجوب و گویا غم زده
دنبال شادابی نگرد
محب اهل بیت : جاسم ثعلبی (حسّانی) 01/10/1392