يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر تهمینه فرجی نژاد
آخرین اشعار ناب تهمینه فرجی نژاد
|
یواشکی درد می کشم
از این پهلو و پهلویی دیگر
نکند بفهمی عاشق شده ام
نکند حواس چکاوک را بدزدی
نگذاری که برای من بمیرد
نکند تو هم عاشق بشوی
سرد می شوم
گرما می خواهم
می توانم با یک جام پر از بلور و پولک و سنجاقک
وصله های پیراهنم را بدوزم
میتوانم برایت قالی ببافم
شعر بخوانم
میتوانم هزار بار برایت بمیرم تب کنم
هزیان بگویم
می توانم
نکند چلچله ها نیایند
دست شکارچی کدام شب به کشتنشان راضی شده؟
نکند تو شکار بروی
نکند پرنده ای به وجودش بر بخورد
بخواهد عاشق بماند و تو نگذاری
نکند نفسم را بگیری
ببین من دلم خواب می خواهد
یک خواب سراسر با تو
قد بکشم در تو
بمورانیم در تو
له له بزنم در تو
من می خواهم
بیا جمع کنیم برویم
بیا تا یلدایی دیگر نیامده
یک شب هم شده با هم بمیریم
چه می شود یک شب مال من باشی
یلداهم نباشد فرقی نمی کند توباشی شب باشد همیشه یلداست
من می خواهم
من می خواهم
ت.الف.قدیسه
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.