يکشنبه ۲۷ آبان
شعر: دیوونه رو سنگ نزنید شعری از اسامه یعقوبی
از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲ ۲۰:۵۴ شماره ثبت ۲۱۳۳۷
بازدید : ۷۹۷ | نظرات : ۴۴
|
آخرین اشعار ناب اسامه یعقوبی
|
دیوونه رو سنگ نزنید به اون دلش چنگ نزنید
به اون غریب بی پناه وصله صد ننگ نزنید
دیوونه رو هو نکنید واسه خودش کسی بوده
چوب لای چرخش نکنید توی سرها سری بوده
آخه یه روز این دیوونه یه اسطوره بوده یه مرد
اما همه وجود اون خردشده زیر رنج و درد
غرور و قلب عاشقش شکسته شدبه سادگی
هرچی که داشت رو کرد ولی باخت توی این دلدادگی
بازیچه شد تو دست اون پری چهر نامهربون
رنگ خزون گرفت و مرد گل بهار عشق اون
یک شبه ویروونه شد اسیر و دیوونه شد
خسته و بیچاره شد اینجوری آواره شد
حالا دیگه بی اختیار مجنون و چشم انتظار
توی خیال پوچ خود . منتظر دیدن یار
هر روز که ازخواب پامیشه چشماش به دنیا وامیشه
آشفته و بی پروبال درد هم باهاش بیدار میشه
آروم آروم یواش یواش توکوچه خاطره هاش
می ره تو اون محله قدیمی و حال و هواش
یاد روزای عاشقی اون شرم اولین سلام
اون ضربان قلبش و خشک شدن زبون وکام
دلشوره های انتظار تابرسه به خونه یار
گفتن راز این دل و بستن اون عهد و قرار
فکرنکنید توکوچه ها بی هدف و بی دردسر
راه میره آواز میخونه غمی نداره اون به سر
هر روز عمرش همینه رفتن تو رویای وصال
دیوونه ای که قسمتش شد آرزوهای محال
دیوونه رو سنگ نزنید اونم یه روز عاقل بوده
شاید که اون هم مثل من دلسوخته و عاشق بوده
اسامه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.