سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      خواب منحوس

      شعری از

      محمد نوری

      از دفتر خط اول نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۲ ۱۵:۱۴ شماره ثبت ۲۱۲۲۲
        بازدید : ۶۵۸   |    نظرات : ۲۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد نوری

      به نام یکنای هستی بخش

      تقدیم به ماه جهان نوری و دخترش زینب نوری

      قبل از این که ترانه رو بخونید خواستم براتون کلیات مضمون ترانه رو توضیح بدم ،این ترانه در وصف مقام یه مادر نیست سو تفاهم نشه این ترانه روایت یک داستان واقعی هستش از زبون  پسر بیست ساله یک خانواده  که مادرش از دنیا رفته و بعد از یه دهه و اندی سال به دنبال مادرش خواهرش هم از دنیا رفت هرچند مضمون غم انگیزی داره اما امیدوارم که به احساسات پاکتون لطمه نزنه  خلاصه ترانه هست و کلی حس و حال های متفاوت زیاده گوییم رو به بزرگواری خودتون ببخشید.

      ارادتمندتون...

      محمد نوری سرخنی

       

       

      همیشه ذهن من غمگین ودرگیره

      تموم زندگیم درگیر یه کابوس

      تمومی هم نداره این بغض کهنه

      تمومم نیست این خوابای منحوس

       

      واسم سخته بخوام تنها بمونم

      تو نیستی پیش من،دیگه تموم شد

      چه قد سخته واست تنها نوشتن

      تموم زندگیم، راحت حروم شد

       

      تو بودی کاش!تا هرشب میذاشتم

      دوباره غصه هامو روی شونت

      اما رفتی و دیگه نیستی اینجا

      غم وغصه فراوونه تو خونت

       

      تو رفتی دخترت طاقت نیاورد

      عجین شد با غمت، آخر کم اورد

      کسی از حال وروزم با خبرنیست

      دلم پژمرده شد، واسم غم آورد

       

      تو این بیست سال عمر، افسرده وپیر

      جوونیم دست باد،دنیام نفسگیر

      دیگه روح وتنم نایی نداره

      واسه اینه شدم عمری زمین گیر

       

      تموم دنیارو مشکل میبینم

      کل ِ دنیارو شکل یه بازی میبینم

      چه بازی غم انگیزی شد، سرنوشتم

      امیدم اینه که خدارو راضی ببینم

       

       

      منتظر نقدها ونظرات گرانبهای دوست های خوبم هستم

      بالنده باشید...1392/9/19

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2